شناگر

خدایا!توى این ماه عزیز که خیلى زود ترکم کرد،من رو از اقیانوس لغزش و گناه دور نگه داشتى...حالا خواهشم اینه که کمکم کنى تا وقتى چشمم به یه حوض کوچیک خورد،این قدر سریع هوس شنا نکنم...!

فقیر ترین آدم دنیا

خواستم به عنوان صدقه،موعظه اى به فقیرى اهدا کنم؛هرچى گشتم،فقیر تر از خودم پیدا نکردم...

بدرود رمضان!

توى دنیایى که حتى تکه سنگش هم جون داره و به خواست خدا زنده ست،میشه با ماه رمضون هم که از جمله زنده هاست حرف زد..."پس اى رمضان!بدرود...مرا از یاد نبر!"

توهم پرواز

حکایت ما حکایت اون کبوتره که نه تنها پر و بالى واسه پریدن نداره،تازه غل و زنجیر هم به دست و پاش بستند...

پل هاى پشت سر

در به در افتادم دنبال مجوز واسه بازسازى پل هایى که یه روزى ازشون رد شدم و پشت سرم خرابشون کردم...نا امید نیستم...هرچى باشه آسون تر از گرفتن مجوز واسه نوسازى خونه هاى کلنگیه...

ترکم میکنى؟

یعنى وابستگى تو به من به اندازه یه سیگار هم نیست،که به این راحتى دارى ترکم میکنى؟!

ظهور یعنى...

آى آدم ها!بیاید واسه ظهور منجى دعا کنیم؛واسه رسیدن روزى که دیگه هیچ سقفى موقع افطار،روى سر هیچ خانواده اى خراب نشه...آمین

بنده بى ادب

مهدى جان(عج)!بنده اى رو که حساب نبره،ادب میکنند؛تصمیم ندارى ادبم کنى؟

مهمون ناخونده

ساکن کربلا!شب جمعه آخر ماه رمضونه...واسه افطار،مهمون ناخونده نمیخواى؟

صداى جارو

خوش به حال رفتگر هایى که توى دل شب دل هاشون با جاروهاشون یک دل و یک صدا میشن و تنهاى تنها با تو صفا میکنند...

یقه

ماه رمضون!حالا که دارى میرى و چیزى به وجودم اضافه نشده،به هیچ وجه یقه تو رو نمیگیرم...فقط یقه خودم رو میگیرم که چرا قدرت رو ندونستم...

سفره رمضان

چه قدر بده که آدم سر سفره اى پر از خوبى ها بشینه و بدون اینکه از هیچ کدومش استفاده کنه،کنار بره و سفره رو جمع کنند!

گلیم

خدایا!اگه میخواى که پام رو از گلیم خودم درازتر نکنم،وسعت گلیمم رو زیادتر کن...

دلالى

خدایا!کارى کن که از اول برسم به دست خودت؛قبل از اینکه بین دلال ها دست به دست بشم...

هرزگى چشم

پیچ هرز شده رو هر چه قدر سفت کنى،یهو شل میشه و در میره...چشمى رو هم که هرز شده، هرچه قدر هم که سفتش کنى،یهو رها میشه و از اختیارت در میره...

خنده اى از جنس نسیم

نسیم صبح من رو به یاد خنده هاى تو میندازه؛آخه هر دوى اون ها آرامش خاصى بهم میدن...

نعمتى به نام تنهایى

خدا رو به خاطر همه نعمت هایى که به من داده شکر میکنم...به ویژه به خاطر نعمت"تنهایى"...

شب سکوت

امشب ترجیح میدم فقط سکوت کنم و هیچ خواسته اى رو به زبون نیارم...ریش و قیچى دست خودت...

بازى دنیا

على(ع) هم از این دنیا رفت...چه آدم هاى متوهمى اند، کسایى که بازى دنیا رو جدى گرفتند...

به چشم مزاحم

مهدى جان(عج)!امشب به چشم یه مزاحم هم که بهم نگاه کنى، بسمه؛آخه خیلى به نگاهت احتیاج دارم...