رو به راه

مهدى جان(عج)!پشت به راهم...رو به راهم کن...

درایو

خدایا!فایل عشقت رو از توى درایو قلبم پاک نکن...!

باد صبا

قدیمى ها بهت میگفتند"باد صبا"...اما من به اسمت کارى ندارم،فقط ارادتم رو توى این نیمه شب جمعه به اربابم برسون...السلام علیک یا ساکن کربلاء

مار و پله

صد رحمت به مرام مارهاى بازى "مار و پله"که اگه نیشمون میزنند،نهایتش چند ردیف سقوط میکنیم...توى بازى زندگى،آدم هایى پیدا میشن که با نیش زبونشون، آدم رو از صحنه روزگار محو میکنند!

گرم و سرد

شیشه اگه کمى گرم و سرد بشه،تاب نمیاره و میشکنه...اما"دل" قضیه اش فرق میکنه؛رقیق میشه،غلیظ میشه...گرم میشه،سرد میشه...شیشه میشه،سنگ میشه...ولى یه ذره هم به روى خودش نمیاره!

معلق

اگه یه روزى خواستى دل ببندى،به چیزى دل ببند که خودش روى هوا معلق نباشه؛چون دلت رو همه جا با خودش میبره...

بند کفش

آدم پابرهنه راه بره،خیلى بهتر از اینه که با کفشى که بندش بازه راه بره و زیر پاش گیر کنه و زمین بخوره...

ریموت

خدایا!ریموتم رو به دستت میسپارم؛هر وقت دیدى زیادى حرف میزنم یا پام رو از گلیمم درازتر میکنم،کافیه دکمه خاموش رو فشار بدى...به همین راحتى...

پا توى کفش کسى نکن...

هیچ وقت پا توى کفش کسى نکن؛چون ممکنه کفشش بوى خیلى بدى بده و پات بو بگیره...

داشته ها و نداشته ها

نگاه کردن به نداشته ها،آدم رو ندارتر میکنه و بالعکس تکیه به داشته ها و قدر دونستن اون ها،آدم رو داراتر...

باد به گلو ننداز...

هیچ وقت توى باد،باد به گلوت ننداز؛هرچه قدر هم که صدات بلند باشه،به پاى صداى باد نمیرسه...

حمل با جرثقیل

خدایا!ازت ممنونم...هر وقت بدجایى پارک کردم،تو با جرثقیل به پارکینگ منتقلم کردى تا نه مزاحم بقیه بشم و نه آسیبى به خودم برسه...

سبقت

توى اتوبان عاشقى،خیلى راحت ازم رد شدى و من به گردت هم نرسیدم...درست مثل سبقت یه مرسدس بنز افسار گسیخته از یه پیکان لگن...

کمرشکن

اى کاش آدم هزاران بار زمین بخوره و خراش برداره و از جاش بلند بشه ولى یه بار زمین نخوره و کمرش بشکنه...

دو روى سکه

خدایا!سکه شانس من هرچه قدر هم که توى هوا چرخ بخوره،آخرش حکم به خوشبختى من میشه...آخه هر دو روى سکه عشق توئه...

معبر

هیچ وقت به هیچ کس نگو"باید از روى جنازه من رد بشى"...چون اگه توى منگنه باشه،از روى جنازه که هیچ،ممکنه زنده زنده از روى تو رد بشه...و عبور یه نفر از روى تو مجوزى میشه واسه عبور دیگران...اون وقت دیگه پاخور عالم میشى...شاید هم معبر...

افکار بى سر و ته

اى کاش به جاى این همه افکار بى سر و ته،خواب به سراغم میومد و خلاصم میکرد...

تکیه گاه

بعضى از آدم ها در حد و اندازه یه پشتى پوسیده و کهنه هم نیستند؛ پشتى تکیه گاه آدمه ولى این عده از آدم ها توى مشکلات پشت آدم رو خالى میکنند...

نیروى امداد

زیر آوار گناه گیر کردم و مدفون شدم...اى کاش نیروهاى امدادى تو،هرچه زودتر پیدام کنند...

جریان رودخونه

عشق تو مثل رودخونه میمونه؛همیشه جریان داره...اونى دل به آب زد یه عاشقه و اونى که یه گوشه نشست و فقط نگاه کرد،یه مدعى...