دردفروشی

دردفروشی


پیام های کوتاه

آخرین مطالب

آخرین نظرات

--

يكشنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۳، ۱۰:۵۲ ق.ظ

عصا عصا زنان خود را به منزل رسول گرامی اسلام صلی الله علیه رساند تا از محضر ایشان استفاده کند.پیرمرد ساخورده ای بود که سوی چشمانش را نیز از دست داده بود.علی رغم اینکه چهره ی مبارک پیامبر صلی الله علیه را نمی توانست ببیند ولی دلش خوش بود که صدای ایشان را میشنود.اذن دخول طلبید.فاطمه سلام الله علیها که محضر پدر بود چون از ماجرا با خبر شد سریع خود را از آن پیرمرد فرتوت پوشاند.کار مرد که تمام شد محضر پیامبر صلی الله علیه و آله را ترک کرد.پدر رو به دختر نازدانه اش کرد و فرمود:دخترم خود را از یک پیرمرد نابینا پوشاندی؟عرض کرد:پدرجان!درست است که او مرا نمی بیند ولی من که او را می بینم و دیگر این که او بوی مرا می شنود. پدر فرمود:به راستی که تو پاره ی تن منی...

*امروزه دایره محرم ها خیلی وسیع شده!طوری که وقتی به یه دختر خانم میگی مثلا پسر دایی نامحرمه،از تعجب داره میمیره!!!این از وضعیت داخل بعضی از خونه ها.به خارج از خونه ها یعنی  به شهرمون و خیابوناش نگاهی بندازیم بد نیست.شاید کسی بپرسه تقصیر کیه؟یا کسی بگه کی وظیفه اش رو خوب انجام نمیده؟شاید باید توی وجود خودمون دنبالش بگردیم.انگار ذائقه ی ما عوض شده.واسه چادر خاکی حضرت زهرا سلام الله علیها گریه می کنیم ولی کم کم اسم چادر هم داره از فرهنگ اصطلاحات ما خالی میشه.بیاید امشب واسه این روضه گریه کنیم که شاید چند سال دیگه هر کی بخواد راجع به چادر بدونه باید رجوع کنه به روضه ی مادر سادات سلام الله علیها....

۹۳/۰۱/۲۴ موافقین ۰ مخالفین ۰
جم

نظرات  (۲)

السلام علیک ایتها الصدیقه الشهیده      لعنت مخصوص به دومی حرامزاده
سلام. آفرین. به من هم سر بزن. نظر یادت نره.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی