دردفروشی

دردفروشی


پیام های کوتاه

آخرین مطالب

آخرین نظرات

بیابون

پنجشنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۳، ۱۲:۰۳ ق.ظ

به صورت دقیق یه هفته ای میشه که از بی مادری یکی از رفقا میگذره.داغ مادر خیلی سخته....

وقتی رفته بودیم برای تشییع و تدفین این مادر بزرگوار،حال و روز غیر قابل توصیف رفیقم منو بیچاره کرد.با چشمای خودش داشت میدید که مادر دسته گلش رو میذارن توی قاب خاک و چیزی به جز افسوس خوبی های بیشتری که میتونست در حق مادرش انجام بده و یا بوسه هایی که میتونست به دست و پاپاش بزنه،به ذهنش نمیرسید.خودم رو یه لحظه به جاش گذاشتم و یه دفعه به خودم اومدم و دیدم میون بیابون بی مهری ای که به اندازه ی ثانیه های عمرم نسبت به مادر مهربونم روا داشتم گم شدم و جایی رو ندارم که بهش پناه ببرم.

تا آخر عمر هم اکه خدا رو به خاطر نعمت مادر و پدر شکر کنم،هیچه.

ای کاش اینو از یاد نبرم که مادر و پدر مثل گل میمونن...

و عمرشون و در حقیقت نعمتی که در اختیار ماست زود تموم میشه...

۹۳/۰۱/۲۸ موافقین ۰ مخالفین ۰
جم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی